Saturday, November 1, 2008

ارث نابرابر، تبعيضي كه كمتر رسانه اي شده


آسیه امینی / روز آنلاین
"ارث برابر زنان و مردان" يکی از قوانين مورد اعتراض زنانی است که می خواهند عليه قانون نابرابر فعاليت کنند. ‏نابرابری ارث بر اساس جنسيت و ارث نبردن زنان از زمين، يکي از موارد تبعيض آميزي است که ادبيات مردانه حاکم بر ‏جامعه ايراني، کمتر به آن اجازه روشدن، داده است. اين نابرابري اگر چه بخش عمده اي از جامعه را شامل مي شود، اما ‏راهي به رسانه ها نيافته است و در گفت و گوهاي معمول و متداول اجتماعي نيز کمتر مثال و مصداق نابرابري جنسيتي ‏تلقي شده است. با اين حال وقتي پاي انگيزه به ميان مي آيد، منافع اقتصادي، يک عامل تعيين کننده براي حرکت است. از ‏اين رو کارگروه "ارث برابر"، يکي از موفق ترين کارگروه هاي کمپين بوده است. در گفت وگويي با خديجه مقدم، فعال ‏جنبش زنان که اين روزها بيشتر وقتش صرف توجيه و آموزش فعاليتهاي اين کارگروه مي شود، درباره ارث نابرابر ‏صحبت کرده ايم. ‏

‎‎خانم مقدم، قبل از هرچيز از قانون شروع کنيم. شرايط ارث زن و مرد در قانون ما چگونه است؟‎ ‎
براساس قانون مدني ايران ( بند 1ماده 899 و مواد 900، 901 و 907 ) ارث زن و مرد نابرابر است. بدين صورت که ‏بعد از فوت پدر و مادر پسران دو برابر دختران ارث مي برند. اگر مردي فوت کند و زن و بچه داشته باشد زن يک هشتم ‏از اموال شوهر و اگر شوهر بچه نداشته باشد يک چهارم اموال شوهر را ارث مي برد و هيچگاه از زمين ارث نمي برد. و ‏اگر مرد چند همسر داشته باشد يک هشتم يا يک چهارم بين همه زنان تقسيم مي شود. حالا اگر زني فوت کند و شوهر و بچه ‏داشته باشد شوهر يک چهارم از اموال زن را ارث مي برد و اگر زن بچه نداشته باشد شوهر دو برابر ارث مي برد آنهم از ‏تمام دارايي. پس عملا شوهر چند برابر زن ارث مي برد. و جالب اينکه اگر زن و شوهري فوت کنند و ورثه اي نداشته ‏باشند زن يک چهارم ازقيمت ابنيه و اشجار واموال منقول شوهر را ارث مي برد و بقيه به دولت مي رسد در حالي که به ‏مرد، از تمام اموال زن ارث مي رسد. ‏

‎‎مبناي اين قوانين چيست؟‎ ‎
مبناي اين قوانين، تفسير قانونگذاران از اسلام است. قانون ارث در زمان رضا شاه تدوين شده و بعد در دوره محمد رضا ‏شاه هم اجرا شده، در جمهوري اسلامي هم اجرا مي شود و ابدا متناسب با شرايط اجتماعي – اقتصادي امروز نيست. توجيه ‏قانوني آن هم اين است که مرد رياست خانواده را به عهده دارد. البته در قوانين ارث مسلمانان اهل سنت، زن از همه اموال ‏شوهر ارث مي برد يعني از زمين هم ارث مي برد. و معلوم نيست به چه دليل در قوانين مدني ما [شيعه] زن از زمين ارث ‏نمي برد. ما خواهان تغيير قوانين مربوط به ارث هستيم و مي گوييم در دنياي امروز اينهمه تبعيض انساني نيست. شرايط ‏فرهنگي جامعه ما با شرايط فرهنگي عربستان در 1400 سال پيش بسيار متفاوت است. خوشبختانه اين بحث بين علماي ‏ديني هم وجود دارد. ‏

‎‎به نظر مي رسد کارگروه ارث برابر، نفس تازه اي در رگ کمپين براي جلب حمايت بيشتر زنان در ابراز ‏نارضايتي از قانون بوده. از اين کارگروه بگوييد.‏‎ ‎


شيوه کار در کار گروه ارث برابر همان شيوه کار در کمپين است با اين تفاوت که ما روي ارث تمرکز بيشتري داريم و مي ‏خواهيم اين نابرابري را با دقت بيشتري نشان بدهيم و تخصصي تر روي آن کار کنيم. يعني ما به صورت چهره به چهره با ‏مردم گفتگو مي کنيم و امضا جمع مي کنيم با همه کميته هاي کمپين در ارتباط هستيم اگر کسي علاقه مند بود با فعاليت هاي ‏هنري براي خواسته هاي حداقلي زنان در کمپين کمک کند به کميته هنري معرفي اش مي کنيم امضا هايمان را به کميته ‏مستند سازي مي دهيم ؛ از طريق کميته آموزش و کارگاهها، کارگاه آموزشي برگزار مي کنيم و خلاصه در ارتباط تنگاتنگ ‏با بقيه کميته ها نيازهايمان را برطرف مي کنيم. همه اعضا جديد هستند و اگر هم قبلن بيانيه کمپين را امضا کرده اند ولي ‏فعاليت درکمپين نداشتند وبه موضوع ارث حساسند و اولويت قانوني شان در فرم هاي بيانيه ارث است. اين مساله تازه نفس ‏بودن هم به همين دليل است و به هر حال مساله ارث به نظرم براي بسياري از زنان مهم است و با اين حال کمتر درباره آن ‏در عرصه عمومي بحث شده. ‏

‎‎ولي به نظر مي رسد اين بحث، بيش از ساير مسائل با مقاومت بخشي از جامعه – مردان- روبرو ‏شود؟‎‎
به نظر من با مقاومت مردم که روبرو نمي شود چون وقتي با مردم صحبت مي کنيم و مثال هاي زنده از زندگي زنان مي ‏زنيم خيلي سريع متوجه و همراه مي شوند و حتي خيلي از مردم مثل ما فکر مي کنند چون نصف جمعيت را زنان تشکيل ‏مي دهد. مردها هم اگر ته دلشان جايي نخواهند قانون تغيير بکند ولي چون خودشان دختر و خواهر دارند و آنها هم در جايي ‏همسر مردي هستند، بدشان نمي آيد که آنها حق و حقوق بيشتري داشته باشند. نه اينکه خودشان هم تلاش کنند ولي مقاومت ‏هم نمي کنند. البته در شهرها ي بزرگ اين طور است. در روستاها آنقدر ارث زن کم است که اصلن ارثي به او نمي دهند ‏چون دارايي بيشتر زمين است و از يک خانه روستايي مبلغ قابل توجهي به زن نمي رسد. اصولن ارث زن را محاسبه نمي ‏کنند و مادر در خانه اولادش مي ماند. من شاهد ماجرايي هستم که زن روستايي بعداز فوت شوهرش تقاضاي يک هشتم ارث ‏شوهرش را کرده و از طرف خانواده خودش و خانواده همسرش طرد شده که چرا خلاف سنت و عرف روستا حرف زده. ‏يعني همين يک هشتم ارث را که ما قبول نداريم هم به زن نمي دهند. اگر قانون ارث تغيير کند و ارث برابر شود يا حداقل ‏در مرحله اول زن از زمين ارث ببرد سهم زن روستايي قابل توجه خواهد بود و مسلمن محاسبه خواهد شد. فکر کنيد زن ‏روستايي که 50سال روي زمين شوهرش کار مي کند و پير مي شود حتي يک وجب از آن زمين را ارث نمي برد. اين ‏عدالت نيست. ‏
يا مثلن در بم که زلزله آمد و خانه ها ويران شد و تعداد زيادي از زنان شوهرانشان را هم از دست دادند، از زمين هم که ‏ارث نمي برند چه بايد بکنند. وقتي اين مثال هاي قابل لمس را براي هر کسي بگويي چطور مي تواند با تغيير قوانين مخالفت ‏کند؟!‏
البته اين مقاومتي که شما مي گوييد ممکن است از طرف حکومت بر ما تحميل شود که تازگي ندارد وقتي در دوسال فعاليت ‏کمپين 50 نفر بازداشت و احضار شده اند فکر مي کنيد اين محدوديت ها ادامه نخواهد داشت؟ ولي ما به رغم همه محدوديت ‏ها تصميم خود را گرفته ايم و فکر مي کنيم موفق هم خواهيم شد البته قدم به قدم. ‏

‎‎فکر مي کنيد تاثيرات اجتماعي ارث برابر، چيست؟‎ ‎
من جدا معتقدم تا زنان استقلال مالي نداشته باشند به برابري دست پيدا نخواهند کرد و شان و کرامت انساني شان حفظ ‏نخواهد شد. چرا زنان هميشه بايد جيره خوار پدر، شوهر، برادر و در زمان پيري جيره خوار فرزند باشند؟ ازاين جهت ‏موضوع ارث براي من مهم است که اقتصادي است. ‏
البته منظور اين نيست که با ارث برابر همه زنان حل خومشکلات اقتصادي اهد شد اکثريت مردم ما که کمرشان زير بار ‏فشار اقتصادي خم شده چه ارثي از خود بجا خواهند گذاشت! ولي قانون عادلانه مي تواند فرهنگ جامعه را ارتقا دهد. اگر ‏سهم ارث مادر ناچيز نباشد هيچ فرزندي جرات نمي کند فرش زير پاي مادر را بفروشد و يا مادر را از خانه خود بيرون کند ‏و به يک خانه ي اجاره اي منتقل کند. ‏
در پايان مي خواهم بگويم خارج از موضوع ارث براي توانمند سازي زنان واشتغالزايي زنان بايد دولت سرمايه گذاري کند ‏خانواده پايدار خانواده اي است که زن و مرد هر دو کار کنند و در تربيت فرزندان شان هم سهيم باشند نه اينکه مرد سه ‏شيفت کار کند و چند همسر اختيار کند و هزينه آنان را تامين کند و زندگي پرتنش و عاري از محبت را به فرزندان تحميل ‏کند

No comments: